منتظر است فقط صدایش کنی ...
آرزوهایت را درآسمان جستجو کن
محبوبت آنرا به تو خواهد داد
در آن سوی آسمان، خداوندیست
که منتظر است فقط صدایش کنی ...
ادامه مطلب
آرزوهایت را درآسمان جستجو کن
محبوبت آنرا به تو خواهد داد
در آن سوی آسمان، خداوندیست
که منتظر است فقط صدایش کنی ...
آهای اونایی که میگن اسلام برای زن جایگاهی قایل نیست و فقط زن رو محدود میکنه:
آیا خبر دارید که زن در اروپا و آمریکا مثل یه کالا به فروش میرسه؟
و در واقع هر زن زیباتر و خوش اندام تر و کم سن و سال تری قیمت بالاتری داره؟
در حالیکه اسلام درباره جنس مونث میگه:
وقتی که دختر است، دری از درهای بهشت برای والدینش می باشد.
وقتی که همسر است، نیمی از دین شوهرش را کامل می نماید.
و وقتی مادر است، بهشت در زیر قدومش قرار دارد.
تصویری رو که ملاحظه فرمودید, از کشور صهیونیستی اسراییله. اینو گفتم محض اطلاع اونهایی که عشق رفتن به خارج, هوش از سرشون برده.
چگونه بدون توقع و عاشقانه خدا را عبادت کنیم؟
عبادت خدای متعال با انگیزه های متفاوتی انجام می شود. حضرت علی (ع) می فرمایند: گروهى، خدا را به شوق بهشت مىپرستند، این عبادت بازرگانان است و گروهى خدا را از ترس عذاب او مىپرستند، این عبادت بردگان است. و گروهى خدا را براى سپاس او مىپرستند، این عبادت آزادگان است.[1]
هر نوع از این گونه مواجهه ها با مساله عبادت، تابع شناخت و دیدگاه انسان است. و نظیر آن در سایر رفتارهای انسان نیز مشاهده می شود.
طفل از پزشک فرار می کند و باید او را با ترفندهای مختلف به نزد پزشک برد، اما همین طفل زمانی که رشد کرده و عقلش کامل می شود، خود، با رغبت به پزشک مراجعه می کند و او که زمانی از یک آمپول فرار می کرد، حال برای جراحی نوبت می گیرد و برای این کار هزینه های سنگین می پردازد و در آخر امر نیز مدیون پزشک خویش و متشکر از اوست. دلیل تفاوت رفتار در دو صحنه فوق، شناخت انسان است که یکی، تنها ثانیه های پیش رو را می بیند و دیگری نگاهی وسیع تر یافته و دور دست ها را می بیند.
بنابراین روشن است که تفاوت دیدگاهها، تفاوت عملکردها را به وجود می آورد. انسانی که به معاد ایمان نیاورده و پذیرش آن هنوز از عقل به دلش نرسیده، خدا را برای خواسته های مادی خویش می خواند. و اگر خدا وصال به معشوقش را نصیب او نکند، از خدا روی می گرداند و با او به ستیزه می پردازد! اگر خدا تمتعات مادی او را برنیاورد، و پول فراوان در اختیارش قرار ندهد، خدا را موجودی دروغین می خواند و به تمام دلایل منطقی پشت می کند و ... .
اما همین انسان زمانی که از حصار تنگ مادیات در می آید، و وسعتی به اندازه ابدیت در پیش روی خویش می بیند، حاضر می شود تمام مرارت ها و سختی های دنیا را تحمل کند و دست از بندگی خدا بر ندارد. اینجا تازه شروع مسیر بندگی است که همراه با ایمان به عالم غیب است. چنین کسی به دلیل نرسیدن به معشوق، کفر گویی نمی کند و خدا را آخرین حربه برای رسیدن به خیالات خود نمی داند. (چون کسی که به عالم غیب ایمان ندارد، برای رسیدن به دنیا ابتدا فقط نگاهش به عوامل مادی است و پس از بسته دیدن راهها، به صرف وجود یک احتمال حاضر است خدا را بخواند)
پس شروع مسیر بندگی، خود نیاز به یک وسعتی در دید دارد و چنین انسانی مدارجی از کمال را طی کرده است. اگر چه عبادتش به طمع بهشت یا ترس از دوزخ باشد و نباید تصور کنیم که عبادت این گونه افراد هیچ ارزشی ندارد. و واقعا کسی نمی تواند شناخت نسبتا صحیحی از بهشت کسب کرده باشد و بدان بی رغبت باشد. یا اندک تصوری از جهنم برایش حاصل شده باشد و ادعای عدم ترس از آن را بکند.
متقینی که بیان وصف آنها از زبان امیر المومنین (ع) برای همام آنچنان سنگین شد که جان به جان آفرین تسلیم نمود، به بهشت و جهنم پشت نکرده اند که حضرت علی (ع) می فرمایند: با بهشت چناناند که گویى مىبینندش و غرق نعمتهایش هستند. و با دوزخ چنانند که گویى مىبینندش و به عذاب آن گرفتارند.[2]
چنین کسی نمره قبولی را کسب کرده اما تا رسیدن به نمره عالی راه همچنان برایش باقی است. و برای رسیدن به مدارج بالاتر، باید پا بر روی منیت های پست گذاشت و خالق را دید. خالقی که هر چه بیشتر به او بنگریم، کرامت او را می بینیم در حالی که نگاه به خودمان، تنها دنائت ها را نشان می دهد. با چنین نگاهی می توان به عالی ترین درجات بندگی نائل آمد. و این نگاه را باید از اهل بیت (علیهم السلام) یاد گرفت که امام سجاد (ع) در ابوحمزه می فرمایند: تَتَحَبَّبُ اِلَیْنا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُکَ بِالذُّنوُبِ خَیْرُکَ اِلَیْنا نازِلٌ؛ تو با نعمتهایت بر ما دوستى کنى و ما به گناهان با تو معارضه و برابرى کنیم خیر تو بر ما نازل گردد وَشَّرُنا اِلَیْکَ صاعِدٌ وَلَمْ یَزَلْ وَلا یَزالُ مَلَکٌ کَریمٌ یَاْتیکَ عَنّا بِعَمَلٍ؛ و در برابر شرّ ما بسوى تو بالا آید و تو همیشه تا بوده و هست پادشاه بزرگوار و کریمى بوده اى که از جانب ما کارهاى قَبیحٍ فَلا یَمْنَعُکَ ذلِکَ مِنْ اَنْ تَحوُطَنا بِنِعَمِکَ وَتَتَفَضَّلَ عَلَیْنا بِآلاَّئِکَ؛ زشت بسوى تو آید ولى آنها جلوگیریت نکند از اینکه ما را به نعمتهاى خود فراگیرى و خود بر ما تفضل کنى.
این نوع نگاه است که امیر المومنین (ع) در دعای کمیل می فرمایند: اگر مرا در جهنم عذاب کنی، به فرض که بر عذابت صبر کنم، چگونه بر فراغت صبر کنم؟ (هَبنی صَبَرتُ عَلی عَذابِکَ فَکیفُ أصبِرُ عَلی فِراقِکَ و هَبنی صَبَرتُ عَلی حَرَّ نارِکَ فَکیفَ أصبِرُ عَنِ النَظَرِ إلی کَرامتِک)
پی نوشتها:
[1]. نهج البلاغه، کلمات قصار شماره 237.
[2]. نهج البلاغه، خطبه 193.
شهر سوال
آدم”صاحب زمان” که داشته باشد . . .
باگناه…
با بیخیالی…!
یادمون باشد در برابر ثانیه هامون مسئولیم
باید یک روزی به صاحبش جواب پس بدهیم…
اللهم عجل لولیک الفرج
این شعر توسط مادری که در خانه سالمندان بوده تهیه و نگارش شده و وصیت کرده بودند که پس از مرگش این شعر رو انتشار بدهند.... متاسفانه گویا ایشون چند ماه پیش در تنهایی و بدون حضور فرزندانشون فوت میکنن:
تیک تاک تیک تاک.....
ساعت اینجا مرا یاد تو می اندازد
پسر کوچک من یادت نیست
تا سحر بر سر بالین تو بیدار نشستم
که مبادا پشه ای
بزند نیش بر آن صورتِ زیبای تو فرزندِ گلم
یا که در نیم? شب ها نکند شیر بخواهی
و من از گریه و بی تابی تو
خواب ، وغافل باشم
پسر دلبندم
من در اینجا پدری می بینم
که به تنهایی خود می گِرید
مادری گوش? دیوار پریشان وضعیف
خیره بر سقف
که شاید مرگ است...
حال و احساسِ همه طوفانیست
و به هر ثانیه یک عُمر تلاطم دارد
سوز این حالِ غریب
می زند طعنه به سرمای وجود
و چه اینجا سرد است
وای انگار زمستان شده است
نکند خوب نپوشی تو لباس
نکند خوب نپوشی تو لباس
این تمام تنشِ ذهن من است
چون که در لرزشِ دستانِ نحیفم انگار
نیست دیگر که توانی به پرستاری تو
من در این حالِ ضعیف
من در این حالِ به ظاهر دَم مرگ
از خدا میخواهم
برود خار به چشمم اما
نرود
خار
به
پای
تو
عزیز مادر...
یا اباعبدالله
شَجـره نامه ی خود دیدم و خُرسند شدم
نَـصَـبَـم می خـورَد آقـا به غلامانِ شما
---------------------------------------------
گفت :جبران می کنم ، گفتم کدام را
عمر رفته را
روح شکسته را
دل مرده اما تپنده را
حالا من هیچ
جواب این تار موهای سپید را می دهی
نگاهی به سرم کرد و گفت
وای ... خبر نداشتم
چه پیر شدی
گفتم :جبران می کنی
گفت: کدام را !!
-----------------------
نمی دانم چرا
این روزها
در جواب هرکه از حالم می پرسد
تا می گویم " خوبم "
چشمانم خیس می شود...
-----------------------
خواهش می کنم
پنجره را باز بگذار و برو ...
هوای دلم
به وسعت ِ تمام ِ حرف های نگفته ،
گرفته است !
-----------------------
گفتی دهانت بوی شــیر میدهدـ!
رفتـیــ..!!!
حالا بوی سیـگـآر ،
بوی مــشـــروبــ ،
بوی "دروغ" هم می دهد... برگـَـــردـ
-----------------------
مترسک اینقدر دستهایت را باز نکن ،
کسی تو را در آغوش نمیگیرد ،
ایستادگی تنهایی می آورد .
-----------------------
صرف فعل “ دوست داشتن ” بسیار سخت است
گذشته اش که به هیچ وجه ساده نیست
حالش کاملاً اخباری ست
آینده اش هم شرطی
-----------------------
فـَـصــل ِ امــتـِـحــــان
مَـــن
جــُـز مــُـرور ...
رنگــ ِ چشــــمــ ـــانت ..
و
خـَـط کشـــیــدن زیــر ِ دلتنگـــــــی هــایَمـ ..
هــیــچ دَرســـی نـَـدارمـــــ ..
-----------------------
دلم شکست از تمامت
وقتی بزرگترین لحظه ی دلواپسی با بی تو ها سپری شد.
فقط ? دریغ ماند و
تو...
گروه سیاسی - رجانیوز: دکتر حسن عباسی در یادداشت اختصاصی ای که برای رجانیوز ارسال نموده اند معتقدند که امریکا پروژه های با عنوان SSR را برای درهم شکستن مقاومت جامعه در ایران طراحی نموده اند که دولت یازدهم با در پیش گرفتن فرمول برد برد مسیر را برای عملیاتی نمودن این پروژه باز نموده اند تبیین برجام و قطعنامهی 2231 از منظر استراتژیکی، در یک کلاننگری و نگرش سیستمی، سه وجه و ضلع کلی دارد:
1) ضلع توان هستهای ایران و آنچه در مذاکرات به تصویب رسیده است.
2) ضلع توان اقتصادی ایران و آنچه در مذاکرات در حوزه تحریم به تصویب رسیده است.
3) ضلع توان دفاعیـ امنیتی ایران و آنچه در مذاکرات و در قطعنامهی 2231 به عنوان تعهد و تحدید توان دفاعیـ تسلیحاتی ایران رقم خورده است.
چهارچوب نظری برای تحلیل برجام و قطعنامهی 2231، پروژه رسمی SSR ایالات متحده درباره جمهوری اسلامی ایران است. آنچه مدام از سوی اوباما و جان کری و دیگر مسئولان آمریکا نسبت به موضع منتقدان آمریکاییـ صهیونیستی توافق وین (برجام) مطرح میشود این است که توافق وین و قطعنامه 2231، امنیت رژیم صهیونیستی را تضمین میکند و موجب تغییر رفتار جمهوری اسلامی در منطقه خواهد شد، کنایه از تحقق پروژه SSR در قالب مفاد قطعنامهی 2231 است. «قطعنامهی 2231» اعم از «برجام» است و عصاره هفت قطعنامه قبلی علیه برنامه هستهای ایران محسوب میشود؛ عملاً آنچه در قطعنامههای پیشین زائد بود و ناکارآمد، در این قطعنامه حذف و ابعاد اثربخش آن، همچنان حفظ شده است.
و پس از تصویب قطعنامه 2231، که محصول توافق وین و نشستوبرخاست منتجشده به «برجام» میباشد،
1) دادهی اولیه: توقف و کاهش بخش های قابل توجهی از توان و ظرفیت هسته ای کشور؛
2) ستانده: رفع بخشی از تحریم های مالی، تجاری و اقتصادی از سوی استکبار جهانی، و
3) پیامد (دادهی ثانویه): مهار و کنترل توان دفاعی- امنیتی کشور خواهد بود (مبتنی بر پذیرش تعهدات، محدودیت ها و فشارهای وارده که در ماه ها و سال های آتی، مشکلات عدیده ای را برای کشور به بار خواهد آورد.)
-گفتمش آغاز درد عشق چیست؟
------------گفت: آغازش سراسر بندگیست!
---------------گـفـتمش پـایـان آن را هم بگو
------------------گفت: پایانش همه شرمندگیست!
---------------------گـفـتـمـش درمـــــان دردم را بگو
-----------------------گفت: درمـــانی ندارد، بی دواســت!
---------------------------گفتمــش انـدکـی از تســکین آن بــگو
-------------------------------گفت: تسکینش همه سوز و فناست!
اینگونه نگاه کنید...
مرد را به عقلش نه به ثروتش . زن را به وفایش نه به جمالش . دوست را به محبتش نه به کلامش . عاشق را به صبرش نه به ادعایش . مال را به برکتش نه به مقدارش . خانه را به آرامشش نه به اندازه اش . اتومبیل را به کاراییش نه به مدلش . غذا را به کیفیتش نه به کمیتش . درس را به استادش نه به سختیش . دانشمند را به علمش نه به مدرکش . مدیر را به عمل کردش نه به جایگاهش . نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش . شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش . دل را به پاکیش نه به صاحبش . جسم را به سلامتش نه به لاغریش . سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش...
با گفتن طرز نگاهاتون، تکمیل کننده ی این پست باشید..