< هشت نکته برای شناخت اولی الامر - آبادگر خرابه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هشت نکته برای شناخت اولی الامر

هشت نکته برای شناخت اولی الامر

 


آیه 59 سوره نساء ما را به اطاعت از اولی الامر دستور داده است. در این نوشته می خواهیم قدری دقیقتر شویم و بیندیشیم که منظور از اولی الامر چه کسانی هستند.

 


امام علی

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُ?ْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً

اى اهل ایمان! از خدا اطاعت کنید و [نیز] از پیامبر و صاحبان امر خودتان اطاعت کنید. و اگر درباره چیزى نزاع داشتید، آن را [براى فیصله یافتنش‏] اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، به خدا و پیامبر ارجاع دهید این [ارجاع دادن‏] براى شما بهتر و خوش عاقبت تر است.

با کمی دقت این نکته ها دست می یابیم:

نکته اول

بجز این آیه، در ده آیه دیگر هم اطاعت از الله و رسول در کنار هم آمده است. جالب آن است که در هیچ جا در قرآن نداریم که دستور به اطاعت الله آمده باشد اما دستور به اطاعت از رسول الله در کنارش نیامده باشد.

از اینجا می فهمیم که اطاعت از رسول همان اطاعت از خداست و نمی توانیم کسی را که از رسول اطاعت نمی کند، مطیع خدا حساب کنیم. این مطلب به زیبایی از آیه 80 نساء فهمیده می شود: مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفیظا – هر کسی از رسول اطاعت کند از خدا اطاعت کرده است.

 

نکته دوم

اولی الامر کسانی به جز پیامبر هستند اما دارای جایگاه چنان ویژه ای هستند که در خود زمان پیامبر و بعد از آن، مومنان باید از آنان اطاعت کنند. اطاعت آنها در کنار اطاعت از پیامبر و بعد از اطاعت خدا آورده شده است.

به عبارت دیگر آنان از نظر اطاعت هم رده و هم سنخ با پیامبر هستند و اطاعتشان مانند اطاعت از خدا واجب است زیرا همانطور که درباره الله، فعل اطیعوا آمده است درباره رسول و اولی الامر هم در همان آیه فعل اطیعوا آمده است.

از رسول خدا پرسیدند اگر فرماندهانی بر ما بودند که به سنت تو عمل نمی کردند و دستور تو را اجرا نمی کردند در برابر دستوراتشان چه کنیم؟ پیامبر فرمود: نباید اطاعت کرد از کسیکه از خدا اطاعت نمی کند‏

نکته سوم

این آیه قرآن، هرگز نسخ نشده است یعنی بعد از نازل شدن این آیه، آیه دیگری نیامده است که بگوید مدت عمل به آیه قبلی منقضی شده است به عبارت دیگر عمل به این آیه، توسط آیه دیگری ممنوع نشده است. ضمنا هیچ گونه قید و شرط هم برای این اطاعت ذکر نشده است.

 

نکته چهارم

این آیه دستور مطلق و بی شرط برای اطاعت از الله و رسول و اولی الامر می دهد. جالب است بدانیم که این نوع دستور بی قید و شرط به اطاعت در قرآن و نیز در گفتار و رفتار پیامبر، منحصر به فرد است. به عبارت دیگر قرآن و پیامبر این قدر محکم و بی قید و شرط به عملکرد هیچ کس صحه نمی گذارند که به همه مومنان دستور اطاعتشان را صادر کنند.

مثلا در قرآن محدودیتهایی برای اطاعت ذکر شده است: وَ لا تُطیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفینَ(شعراء، 151) وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بی‏ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما (عنکبوت، 8) و ... در روایات مختلفی هم از پیامبر، ما از اطاعتهای بی قید و شرط باز داشته است. در اینجا دو روایت از قول پیامبر نقل می کنیم که در آن اطاعت از معصیت کاران منع شده است:

لا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِقِ (من‏لایحضره‏الفقیه، ج 4، ص 381)

از رسول خدا پرسیدند اگر فرماندهانی بر ما بودند که به سنت تو عمل نمی کردند و دستور تو را اجرا نمی کردند در برابر دستوراتشان چه کنیم؟ پیامبر فرمود: نباید اطاعت کرد از کسی که از خدا اطاعت نمی کند.‏(مسند احمد حنبل، ج3، ص213)

خاندان عصمت

نکته پنجم

 با توجه به اینکه اطاعت هیچ کس بجز رسول و اولی الامر در قرآن و سنت پیامبر مطلق نیست، اولی الامر باید معصوم باشند زیرا محال است که خدا ما را همانطوری که به اطاعت پیامبر دستور می دهد، به اطاعت کس دیگری دستور داده باشد که با خطاهای عمدی و سهوی خود ما را دچار مهلکه های دنیا و آخرت کند. اگر خدا ما را به اطاعت مطلق از هر که حاکم زمانه است دستور داده بود اینگونه می شد که خدا ما را به قبیح امر کرده باشد چون از غیر معصوم، کارهای قبیح هم عمدا یا سهوا صادر می شود.

 

نکته ششم

در هر زمان، یک نفر وجود دارد که دارای «امر» است، بنابراین از جمع بودن معنای اولی الامر و امر دائمی قرآن به اطاعت از اولی الامر می توانیم دریافت کنیم که آنان افرادی هستند در همه دورانهای بشر حاضر هستند و هیچ زمانی جهان از حضور آنها خالی نمی شود.

 

نکته هفتم

در زیارت جامعه کبیره که از زیارتهای معتبر است، یکی از صفاتی که در خطاب به ائمه به زبان می آوریم عبارتست از اولی الامر. در سخنان خود اهل بیت هم آمده است که منظور از اولی الامر در این آیه خود ایشان هستند.(کافی، ج1 صص 205)

اولی الامر کسانی بجز پیامبر هستند اما دارای جایگاه چنان ویژه ای هستند که در خود زمان پیامبر و بعد از آن، مومنان باید از آنان اطاعت کنند. اطاعت آنها در کنار اطاعت از پیامبر و بعد از اطاعت خدا آورده شده است. به عبارت دیگر آنان از نظر اطاعت همرده و هم سنخ با پیامبر هستند و اطاعتشان مانند اطاعت از خداست واجب است زیرا همانطور که درباره الله، فعل اطیعوا آمده است درباره رسول و اولی الامر هم در همان آیه فعل اطیعوا آمده است

اینگونه تفسیر کردن آیه، با روایت ثقلین و آیه ولایت هم سازگار است زیرا مطابق حدیث ثقلین، تمسک به قرآن و نیز اهل بیت، راه نجات از گمراهی است و مطابق آیه ولایت – که شیعه و سنی آن را در شأن امیرالمومنین علی می دانند – ولایت بجز الله و رسول، برای علی – و سایر جانشینان پیامبر که مانند علی علیه السلام هستند- منحصر شده است. بنابراین اطاعت محض هم منحصر در خدا و رسول او و جانشینان او در مقام ولایت می باشد.

 

نکته هشتم و آخر

با نگاهی که به تفاسیر شیعه و مخصوصا تفاسیر اهل سنت می اندازیم، از نظرهای تفسیری مختلفی که درباره اولی الامر داده شده است تعجب خواهیم کرد؛ برخی از این نظرات عبارتند از: عالمان و فقیهان، فرماندهان لشکر پیامبر، اصحاب پیامبر، ابوبکر و عمر و عثمان و علی علیه السلام و ابن مسعود. کار به جایی رسیده است که بعضی ها این آیه را درباره حاکم زمان و سلطان و شاه تفسیر می کنند!

برای قبول کردن این گفته های مختلف و گیج کننده و تحیر آفرین دلیلی نداریم؛ در عین حال می دانیم که خدا قرآنی مبین نازل کرده است و باید راهی برای شناخت معانی آن و دور شدن از شک و گمانه زنی ها گذاشته باشد. با مراجعه به همین آیه می فهمیم که اگر برای فهم معنای خود کلمه اولی الامر اختلاف کردیم باید به الله و رسول او مراجعه کنیم.

در اینجا برای مراجعه به الله، در قرآن جستجو می کنیم و برای مراجعه به پیامبر در سنت قطعیه ایشان به دنبال معنای اولی الامر گشتیم  و همانطور که دیدیم اولی الامر عبارتند از جانشنیان معصوم پیامبر صلی الله علیه و آله که اولینشان علی علیه السلام است.

روح الله رستگار صفت

بخش قرآن تبیان   

 


منابع :

قرآن کریم

ترجمان فرقان، آیت الله صادقی تهرانی، انتشارات شکرانه، قم، 1388ش

کافی، شیخ کلینی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365ش

مسند احمد، انتشارات دار صادر، بیروت




ادامه مطلب

[ سه شنبه 93/12/26 ] [ 5:47 عصر ] [ بیژن مقدم ]