تکلیف ادیان دیگر چیست؟
اگر نماز شرط قبولی عمل است تکلیف ادیان دیگر چه می شود؟
همانطور که می دانید دین حق تنها یکی است و مصداق آن نیز در این زمان اسلام است و اینگونه نیست که همة ادیان حق بوده و پیروی از آنها بتواند انسان را سعادتمند نماید. آری ادیان آسمانی و توحیدی هر یک در زمان خود حق بوده و تنها مسیر وصول به سعادت به شمار میآمدند. امّا پس از آمدن دین جدید، دین قبلی منسوخ و تعالیم جدید جایگزین آن خواهد شد.(البته طبق صریح آیات قرآن، پیامبر اسلام آخرین پیامبر است و پس از او پیامبر و دین جدیدی نخواهد بود.) لذا تنها از رهگذر عمل به فرمان جدید الهی است که سعادت انسان تامین میشود و خداوند متعال به همین حقیقت تصریح کرده و میفرماید: «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرین (1)«و هر کس غیر از اسلام دینی بجوید هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در سرای دیگر از زیانکاران است.» البته این مطلب برای کسی است که به حق بودن دین جدید پی برده باشد.
اما اگر عده ای به هر دلیلی نتوانستند در مورد دین اسلام آگاهی پیدا کنند و یا به حقانیت آن دست یابند و به این نتیجه رسیدند که دین خودشان درست است و از طرفى به محتواى دین خود عمل کردند و بر کسى ظلم نکردند، چون حجت و دلیل بر اعتقاد خود دارند، آیا باید به جهنم بروند؟ جواب واضح است. قطعاً خداوند چنین افرادی را عذاب نمى کند و چه بسا به مرتبه ای نائل شوند که اهل بهشت شوند، ولى اگر تحقیق نکردند و با لجاجت بر دین خود پا فشارى کردند و با این که احتمال دادند دین اسلام دین حقى باشد، به دنبال آن نرفتند، در وظیفه خود کوتاهى کرده، در نتیجه مورد مواخذه قرار می گیرند. بنابراین اصل در حق طلبی انسانها و تسلیم در مقابل آن، انکار حقیقت است.
آیه الله العظمی مکارم در کتاب« والاترین بندگان » در ذیل این مطلب می فرمایند: مردم از یک نظر به چهار دسته تقسیم مىشوند:
1ـ عدّه اى «طالب حق» هستند. هر کجا که حق را بیابند، از آن پیروى و تبعیّت مى کنند، و هیچ عذر و بهانه اى نمى آورند. اینها هم طالب حقّند، و هم واصل به حق شده اند. این گروه که زیر سایه تعالیم انبیا و اولیا و پیامبران و امامان، و پس از آنها علما و دانشمندان بوده و هستند، خارج از محلّ بحث ماست.
2ـ گروه دیگر، «جاهلان قاصِر» هستند؛ یعنى افراد نادانى که به علماء و دانشمندان دسترسى ندارند. همانند ساکنین منطقه اى که پاى عالمى به آنجا نرسیده، یا کسى که در مرکز علم و دانش و در کنار دانشمندان زندگى مىکند، امّا تاکنون به ذهنش خطور نکرده که فلان عملش اشتباه مى باشد، تا آن را اصلاح کند، و طرز صحیح آن را از آگاهان بپرسد؛ و به عبارتى کوتاه، چون غافل بوده، جاهل قاصر شمرده مى شود. خلاصه این که جاهل قاصر کسى است که دسترسى به عالم ندارد؛ چه بر اثر عدم حضور عالم، و یا به سبب غفلت جاهل. باید این افراد را با یک برنامه ریزى صحیح و مدوّن و دراز مدّت تحت تعلیم و تربیت قرار داد، و با فراهم آوردن امکانات، آنها را از بیابان جهل و نادانى به سوى نور و روشنایى هدایت کردتنها این گروه هستند که اگر به حق دست نیابند در قیامت نیز عذر آنها پذیرفته خواهد بود.
3ـ سومین دسته «جاهلان مقصّر» هستند. آنها کسانى هستند که توانایى تحقیق و جستجو و پرسش دارند، و امکان دسترسى به عالم و دانشمند نیز برایشان فراهم است، ولى انسانهایى تنبل، بى تفاوت، بى اعتنا به مسائل دینى، دنیاپرست و بى قید و بند هستند. و به دنبال فراگیرى مسائل خود نمىباشند. لازم است برای این افراد انگیزه حرکت و تلاش و تحقیق و بررسى ایجاد کرد و با این کار آنها را به فراگیرى مسائل دینى وادار نمود. اما اگر این افراد حق را نیابند یا پیروی از حق نکند در قیامت عذر آنها پذیرفته نخواهد بود.
4ـ گروه چهارم کسانى هستند که آگاهانه با حق مخالفت مى کنند و با توجّه و علم و آگاهى با حقیقت سر ستیز دارند. با این افراد نیز باید تا سر حدّ امکان به نرمى و ملاطفت برخورد نمود، تا شاید هدایت شوند و به سوى حق باز گردند و چنانچه از حق پیروی نکنند در قیامت گرفتار قهر و عذاب الهی خواهند شد.(2)
بنابراین باید دید آن غیر مسلمانی که نماز نمی خواند جزو کدام دسته است: اگر جاهل قاصر باشد، عذر دارد از او، و نماز نمیخواهند. اما اگر جاهل مقصر یا معاند باشد، مجازات دارد.
دوستان برای ارسال سوالات خود می توانند به پروفایل بنده یا تالار پاسخ به شبهات و سؤالات (اعتقادی، قرآنی، مشاوره ای و ...) یا گروه مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی اصفهان مراجعه کنند.
پی نوشت:
1)آل عمران: 85.
2) والاترین بندگان، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم بانو ج فرازمند، نسل جوان، قم، 1383 ه. ش، چاپ اول، ص83.
ادامه مطلب