میانِ ازدحامِ زائرانت
اگر روزی
مهمانِ آغوشِ گرم
و
فضایِ روح نوازِ ضریحش شدید . . .
به امامِ مهربانم بگویید
که او
پشتِ درب های حـرمِ امنَ ت
دلش
از سردی روزگار شکست . . .
بگوییدش
پناه آورده بود
اما
با چهره ای خیس به تماشای مهمانانت نشست . . .
بگویید
او
همان خسته دلی بود
که تمامِ داراییَ ش
یک دل بود و بَس . .
که آن هم
میانِ ازدحامِ زائرانت
شکست . . .
ادامه مطلب
[ یکشنبه 94/11/25 ] [ 5:43 عصر ] [ بیژن مقدم ]